خاطرات نیما خورشیدی از زندگی در کبک کانادا – ۱

تجربیات آقای نیما خورشیدی از زندگی در کانادا. لازمه تاکید کنم که این مطالب نظر شخصی ایشان میباشد و من توصیه می کنم در مورد کار جنرال این مطلب را حتما مطالعه نمایید.

 

مطلبی راجع به قیمتها و لزوم کار کردن و داشتن درآمد به دلار:
دوستان من، لابد زیاد شنیدین که مینویسن: “اینجا تو کبک فلان چیز خیلی گرونه”، “فلان چیز رو تا میتونی بردار بیار که اینجا وحشتناکه”، “اینجا راه میری باید پول بدی”، “اینجا بیکاری زیاده” و … تمام این حرفها هم درسته هم غلط، بستگی داره به چه دیدی بهش نگاه کنین، قبل از اینکه بخوام راجع بهش بیشتر صحبت کنم، چند تا خواهش دارم از تک تکتون، نه برای خودم، بخاطر راحتی خودتون…
فکر نکنین دارین با نفری ۱۰۰۰۰ دلار میاین اینجا و مدتی راحت میتونین بخورین و بخوابین و بعد که این پوله داشت تموم میشد یا یه فکری به حال کار میکنین و یا میگین از ایران براتون پول بفرستند. این تفکر بدترین تفکریه که میتونین با خودتون بیارین اینجا، این مطلب رو برای خودتون جا بندازین، جا بندازین، جا بندازین که شما توریستی نمیاین اینجا، برای تفریح نمیاین اینجا، برای خرج کردن نمیاین اینجا، شما دارین میاین که اینجا زندگی کنین، پول در بیارین و پایه های آینده خودتون و خانوادتون رو بریزین، این رو برای خودتون جا بندازین که نباید عقب نشینی کنین و چیزی نباید براتون سخت باشه، شما دارین میاین اینجا که از صفر شروع کنین، این از صفر شروع کردن نتنها بد نیست، بلکه خود ما رو هم از اول ولی اینبار به شکل بهتری میسازه اما…..یه شرط داره…..باید هرچی و هرکی که بودین فعلا فراموش کنین، نه به این معنی که خودتون رو فراموش کنیدا، نه….یعنی معیارهاتون رو (خیلی هاش رو) باید فراموش کنید….شاید باورتون نشه، ولی خیلی از همون معیارهای مریض جلوی پیشرفت های ما رو گرفتن…برای موقعیتتون هم اصلا نگران نباشین، اگر موقعیتتون رو با کار و تلاش و شایستگی و صداقت بدست آورده باشین، اینجا هم دوباره بدستش میارین، با این تفاوت که اینجا میتونین در زمان کمتری بدستش بیارین….برای خودتون جا بندازین این واقعیت تلخ در ایران و شیرین در کانادا رو که کار کردن عار نیست، که شما با هیچ کاری کوچک نمیشین، که دارین به جامعه ای میاین که هر کس با هر سطح تحصیلات و پول و حرفه ای از نظر قانون برابره و حقوق مساوی با دیگران داره و همه اینجا به هم به دید احترام و انسانی نگاه میکنن (بدون توجه به معیارهای مریض اجتماعی و حرفه ای ما ایرانیها از جمله شخصیت بیشتر با پول بیشتر، پرستیژ بیشتر با درس بیشتر، داشتن احترام بیشتر با داشتن بابای پولدارتر و ….)
اینجا به پولی که میارین به عنوان پس دست و کاور کننده نگاه کنین، تا میتونین سعی کنین مقدار بیشتریش رو برای خودتون حفظ کنین، شما با یه پول بی ارزش که زحمت زیادی براش کشیدین دارین میاین و اون پول وقتی تبدیل به دلار شده، ارزش خودش رو کاملا از دست داده، پس بیشتر خرابش نکنین، البته منظورم این نیست که خودتون رو زجر بدین، منظورم اینه که بلافاصله دنبال کار بگردین و اولش هم دنبال کارهای ژنرالی که بتونین باهاش حداقل اجاره خونتون رو بدین. اینجا اگه به دلار درآمد داشته باشین و سعی کنین از اون دلارهای تبدیل شدتون استفاده نکنین یا کمتر استفاده کنین، اونوقت میبینین که خرج کردن زیاد هم سخت نیست و اینجا هم قیمتها (با توجه به درآمد) نه تنها گرون نیست بلکه خیلی هم از ایران ارزون تره (وقتی که نسبت میگیریم، نه وقتی که عینا تبدیل به ریال میکنیم). اینجا اگه اهل کار باشی، کار پیدا میشه، یکی ممکنه همون ماه اول پیدا کنه یکی هم دیرتر، ولی کار هست عار هم نیست! به شرط اینکه ما خودمون رو شازده و خان ندونیم!!
از دیگران نخاین براتون نسخه بپیچن، این رو بدونین که امثال من زیادن که وقتی نیاز به کمک داشته باشین با جون و دل کمکتون میکنن و تجربیاتشون رو بهتون انتقال میدن، اما تو خیلی از مسایل، این شما هستین که باید تو موقعیت قرار بگیرین و تصمیمگیری کنین، اگر از کسی نسخه بخواین اشتباهه و اگر هم کسی ادعا کنه که نسخه ای داره که ۱۰۰% براتون جواب میده، فکر نکنم زیاد بشه روش حساب کرد.
تمام اینها رو گفتم که تو عزیز بدونی جای خوبی رو برای مهاجرت انتخاب کردی، اما تو هم باید با این تغییر بزرگی که داری تو جغرافیای زندگیت میدی، باید تغییر کنی، باید با این فرهنگ و کشور آداپته بشی، باید خودت رو باهاش وقف بدی، باید دیدگاهت رو به خیلی از مسایل عوض کنی، باید سخت کوش و صبور باشی، باید غرور کاذب و منمت رو کنار بذاری، باید درک کنی که برای زندگی داری میای اینجا نه تفریح، و نه حتی تست کردن…..دوست من، اینجا کسایی موفق میشن که یاد بگیرن زندگی رو آسون بگیرن، کار تیمی کنن، به حقوق هم احترام بذارن، مسایل رو با صحبت حل کنن نه با قلدری، به قانون احترام بذارن، به انسان به دید انسان نگاه کنن نه صفرهای حساب بانکی، رویا پرداز نباشن، خوش حساب باشن، خلاصه یکمی متفاوت تر به زندگی نگاه کنن، اونم از روبرو، نه از بالا……

نقل شده از وبلاگ کبک فرندز

Share

5 thoughts on “خاطرات نیما خورشیدی از زندگی در کبک کانادا – ۱

  1. سلام دوست من.ممنون از مطالبی که گذاشتید.من می خوام برای اقامت کبک اقدام کنم.به نظر شما کدوم شرکت تو ایران معتبر تره واطمینان بیشتری داره.تنها جاییکه رفتم شرکت کمپارس بوده.

  2. سلام دوست عزیز ممنون از راهنماییهاتون.بنده به همراه همسر و فرزندم میخواهم اقدام مهاجرت به کانادا حتی الامکان ایالتی که انگلیسی زبان باشد را داشته باشم و از شما دوست عزیز درخواست راهنمایی برای اولین اقداماتی که باید انجام دهم را داشته باشم.البته در حال فراگیری زبان انگلیسی هستیم و از کار کردن نیز ترسی ندارم.ممنون میشوم راهنماییم کنید.

  3. سلام دوست عزیز ممنون واسه وقتی که میذارین
    من دانشجوی سال اخر رشته شیمی محض هستم میخواستم بدونم شیمی تو کانادا ارزشی داره یا نه؟
    ضمنا یه استادی داشتیم تو دانشگاه ک الان کانادا زندگی میکنه بهم گفته که برام یه لینک میگیره
    میشه روش حساب کرد که واسه ادامه تحصیل و کار برم کانادا؟
    سپاس گذارم پرهام جان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.